عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 13

1. جفا مکن که جفا رسم دلربائی نیست

2. جدا مشو که مرا طاقت جدائی نیست

3. مدام آتش شوق تو در درون منست

4. چنانکه یکدم از آن آتشم رهائی نیست

5. وفا نمودن و برگشتن و جفا کردن

6. طریق یاری و آئین دل ربائی نیست

7. ز عکس چهرهٔ خود چشم ما منور کن

8. که دیده را جز از آن وجه روشنائی نیست

9. من از تو بوسه تمنی کجا توانم کرد

10. چو گرد کوی توام زهرهٔ گدائی نیست

11. به سعی دولت وصلت نمیشود حاصل

12. محققست که دولت به جز عطائی نیست

13. عبید پیش کسانی که عشق میورزند

14. شب وصال کم از روز پادشاهی نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح
* همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم
شعر کامل
سعدی
* جای در بستان سرای عشق می‌باید مرا
* عندلیبم از چه در ماتم سرا افتاده ام
شعر کامل
رهی معیری
* چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را
* چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را
شعر کامل
سعدی