عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 27

1. بیش از این برگ فراق رخ جانانم نیست

2. بیش از این قوت سرپنجهٔ هجرانم نیست

3. کرده‌ام عزم سفر بو که میسر گردد

4. میکنم فکر و جز این چاره و درمانم نیست

5. روی در کعبهٔ جان کرده به سر می‌پویم

6. غمی از بادیه و خار مغیلانم نیست

7. سیل گو راه در او بند به خوناب سرشک

8. غرق طوفان شده اندیشهٔ بارانم نیست

9. سر اگر میرود از دست بهل تا برود

10. سر سودای سر بی سر و سامانم نیست

11. حسرت دیدن یاران جگرم سوخت عبید

12. بیش از این طاقت نادیدن یارانم نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست
* گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست
شعر کامل
سعدی
* بی‌نیازی را که هم دل تفته بینی هم جگر
* شرب عزلت هم تباشیرش دهد هم ناردان
شعر کامل
خاقانی
* سعدی از جور فراقت همه روز این می‌گفت
* عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم
شعر کامل
سعدی