عبید زاکانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 34

1. دلم ز عشق تبرا نمی‌تواند کرد

2. صبوری از رخ زیبا نمی‌تواند کرد

3. غم از درون دل من برون نمی‌آید

4. که ترک مسکن و ماوی نمی‌تواند کرد

5. بروی خوب مرا دیده روشنست ولی

6. به هیچ وجه مهیا نمی‌تواند کرد

7. برفت دوش خیالش ز چشم من چه کند

8. مقام بر لب دریا نمی‌تواند کرد

9. به صبر کام توان یافتن ولیک چه سود

10. چو صبر در دل ما جا نمی‌تواند کرد

11. عبید گه گهی از بهر مصلحت میگفت

12. که توبه میکند اما نمی‌تواند کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باده یک ساغرند و پشت و روی یک ورق
* چون گل رعنا خزان و نوبهار زندگی
شعر کامل
صائب تبریزی
* میلی که داشتند حریفان به نقل ومی
* از چشمک شکوفه بادام تازه شد
شعر کامل
صائب تبریزی
* با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام
* هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش
شعر کامل
حافظ