عبید زاکانی_دیوانمقطع ها (فهرست)

شمارهٔ 17 - ایضا در شکایت از قرض گوید

1. وای بر من که روز شب شده‌ام

2. دایما همنشین و همدم قرض

3. مدتی گرد هرکسی گشتم

4. بو که آرم به دست مرهم قرض

5. آخرالامر هیچکس نگشاد

6. پای جانم ز بند محکم قرض

7. ... ن درستی نیافتم جائی

8. که مرا وارهاند از غم قرض


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز اوقات گرامی آنچه صرف عشق می گردد
* به دیوان قیامت در حساب زندگی باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌ام
* خارم ولی به سایهٔ گل آرمیده‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* ز هر سو شاخ گیسو شانه می‌کرد
* بنفشه بر سر گل دانه می‌کرد
شعر کامل
نظامی