اوحدیمنطق العشاق (فهرست)

شمارهٔ 43-غزل

1. همان سنگین دل نامهربانم

2. که در شوخی به عالم داستانم

3. دل من مهر او جوید که خواهم

4. لبم احوال او گوید که دانم

5. اگر خواهم که جان به خشم توان زود

6. و گر خواهم که دل دزدم توانم

7. ترا با من چه کار؟ ار دل فریبم

8. ترا از من چه سود؟ ار مهربانم

9. دل و جان گر بمن بخشند شاید

10. که دل را چون تن و تن را چو جانم

11. مرا بد مهر می‌خوانی و اینم

12. مرا دلسوز می‌دانی و آنم

13. اگر جان می‌نهی در آستینم

14. و گر سر میزنی بر آستانم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با خیال یار صحبت داشتن خوش دولتی است
* می برم غیرت بر آن عاشق که تنها می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* هر چه رفت از عمر، یاد آن به نیکی می کنند
* چهره امروز در آیینه فردا خوش است
شعر کامل
صائب تبریزی
* با کمال احتیاج از خلق استغنا خوش است
* با دهان خشک مردن بر لب دریا خوش است
شعر کامل
صائب تبریزی