عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 115

1. وای که مستانه یار، جعد پریشان شکست

2. ساغر لب ریز کفر بر سر ایمان شکست

3. چون گل رخسار او، زآتش می برفروخت

4. شمع شبستان گداخت، رنگ گلستان شکست

5. چون به ازل حسن دوست، خون ملاحت کشید

6. در دهن زخم ما، عشق نمکدان شکست

7. بس که به عالم نماند، عافیت از عشق تو

8. همت آزادگان، قدر شهیدان شکست

9. چاشنی داغ دل، روزی هر کام نیست

10. ور نه لب نان عشق، گبر و مسلمان شکست

11. همت عرفی به بزم، خوان محبت کشید

12. ذوق نعیم بهشت، در ته دندان شکست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صیقل روح و طباشیر جگر مهتاب است
* جام شیری که برد دل ز شکر مهتاب است
شعر کامل
صائب تبریزی
* قدح به شرط ادب گیر زان که ترکیبش
* ز کاسه سر جمشید و بهمن است و قباد
شعر کامل
حافظ
* نکته‌ای دلکش بگویم خال آن مه رو ببین
* عقل و جان را بسته زنجیر آن گیسو ببین
شعر کامل
حافظ