عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 151

1. کوی عشق است این که مرغ سدره، این جا، پر گذاشت

2. خوشدلی آمد که تاج غم ربا بر سر گذاشت

3. عقل دل را در ره عشق رهبر شد، ولی

4. تیز بینی کرد و در اول قدم رهبر گذاشت

5. آمد از شهر ازل با عالمی هوش و خرد

6. بی وفا دل در عنان برتافتن اکثر گذاشت

7. دل گشای خویش را سنجید با دل بستگی

8. زان کلید این جا شکست و قفل بر در گذاشت

9. راحت آمد تا گشاید قفل اندوه از دلم

10. از کلید و دست خود یک مشت خاکستر گذاشت

11. آتشین مرغ دلم را می دهد صد بال و پر

12. در گلستانی که جبریل امین شهپر گذاشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
* کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست
شعر کامل
حافظ
* ای عقل همانا که نداری خبر از عشق
* بگریز که او دشمن فرزانگی آمد
شعر کامل
وحشی بافقی
* گر کسی گفت که چون قد تو شمشادی نیست
* اگر آن قامت و بالاست بگو راست که نیست
شعر کامل
خواجوی کرمانی