عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 218

1. هر چند دست و پا زدم آشفته تر شد

2. ساکن شدم ، میانهٔ دریا کنار شد

3. جز با گریستن مژهٔ در جهان نبود

4. آن همه ز حرص دیدهٔ من ناگوار شد

5. عرفی بسی ملاف که بر چرخ تاختم

6. مردی کنون بتاز که بختت سوار شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عقده های مشکلم چون عود یکسر باز شد
* تا فتادم در حریم دلگشای سوختن
شعر کامل
صائب تبریزی
* خاک را چون ناف آهو مشک زاید بی قیاس
* بیدا را چون پر طوطی برگ روید بی شمار
شعر کامل
فرخی سیستانی
* گر کسی گفت که چون قد تو شمشادی نیست
* اگر آن قامت و بالاست بگو راست که نیست
شعر کامل
خواجوی کرمانی