عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 235

1. دارم ز زخم غمزهٔ او لذتی که بود

2. اما نماند جان مرا طاقتی که بود

3. اکنون نمی توان طلب نیم عشوه کرد

4. دردم ببین که نیست مرا جراتی که بود

5. حرمان ز حد گذشت ولی چهرهٔ نیاز

6. دارد بر آستان حرم نیتی که بود

7. از دیدنت نمردم و نادیدنم بکشت

8. دردا که دارم از تو همان خجلتی که بود

9. بی بهره کشتگان تو مِن بعد ازآن که برد

10. کام شهید ناز تو هر لذتی که بود

11. عرفی به سجدهٔ صنم افزود رغبتم

12. یعنی زیاده گشت مرا طاعتی که بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بوی کافور ازین مرده دلان می آید
* که به این طایفه آمیخت که نامرد نشد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* من نمی‌گویم که عاقل باش یا دیوانه باش
* گر به جانان آشنایی از جهان بیگانه باش
شعر کامل
فروغی بسطامی
* وگر طلب کند انعامی از شما حافظ
* حوالتش به لب یار دلنواز کنید
شعر کامل
حافظ