عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 251

1. کسی می طربم در ایاغ می ریزد

2. که زهر غم به گلوی فراغ می ریزد

3. کسی عنان دلم می کشد به سوی مراد

4. که خار فتنه به راه سراغ می ریزد

5. کسی که نعمت مقصود بر درش دیدم

6. که استخوان هما پیش زاغ می ریزد

7. گدای نور بود آفتاب در بزمی

8. که عشق خون جگر در ایاغ می ریزد

9. دم مسیح بود در مزاج مرده دلان

10. حدیث عشق که خون فراغ می ریزد

11. به جوش عشق بنازم که از شکاف دلم

12. به جای قطرهٔ خون درد و داغ می ریزد

13. زکات مایهٔ رزق من است آن که فلک

14. به جیب جلوهٔ طاووس باغ می ریزد

15. ضمیر روشن ما بین که ظلمت عرفی

16. به دامنش گهر شبچراغ می ریزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
* به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
شعر کامل
سعدی
* ای که دستت می‌رسد کاری بکن
* پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
شعر کامل
سعدی
* ز دیده تا شدی ای شاخ ارغوان پنهان
* به خون نشانده مرا اشک ارغوانی من
شعر کامل
محتشم کاشانی