عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 314

1. به جهان چه کار سازم، که به ساختن نیرزد

2. به کدام ملک تازم، که به تاختن نیرزد

3. ز سماع هر دو عالم، چه ستانم و چه یابم

4. که به یافتن نشاید، به شناختن نیرزد

5. نه تو مرد دلنوازی، نه دل آن قدر که شاید

6. که گر از نوا بیفتد، به نواختن نیرزد

7. همه قلب را چه سوزی، بگداز سیم قلبی

8. که برای سیم خالص، به گداختن نیرزد

9. به کرشمهٔ تو، عرفی، دل و دین بباخت، لیکن

10. نه چنان دلی و دینی، که به باختن نیرزد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
* صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
شعر کامل
سعدی
* تابه فروردین جهان چون حله رنگین شود
* بوستان پر لاله و پر سوسن و نسرین شود
شعر کامل
فرخی سیستانی
* خردمند باید دل پادشا
* که تیزی و تندی نیارد بها
شعر کامل
فردوسی