عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 327

1. تا چند به زنجیر خرد بند توان بود

2. بی مستی و آشوب جنون چند توان بود

3. جامی بکشم، تا به کی از اهل خرابات

4. شرمنده ز نشکستن سوگند توان بود

5. بی رنگی و دیوانگئی پیش بگیریم

6. تا چند خود آرای و خردمند توان بود

7. در ننگ فرورفتم و زین راحت و آرام

8. دردی نه، بلایی نه، چنین چند توان بود

9. گر مژدهٔ الماس دما دم برسانند

10. صد سال به یک زخم تو خرسند توان بود

11. یعقوب مده دل به جگر گوشهٔ مردم

12. تا چند اسیر غم فرزند توان بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زمانه زرد گل بر روى من ریخت
* همان مشکم به کافور اندر آمیخت
شعر کامل
فخرالدین اسعد گرگانی
* هرگز مگو که کعبه ز بت خوشتر است
* هر جا که هست جلوه ی جانانه خوشتر است
شعر کامل
عرفی شیرازی
* چو او مرز گیرد بشمشیر تیز
* برانگیزد اندر جهان رستخیز
شعر کامل
فردوسی