عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 371

1. همین معامله ما را بس است با زنار

2. که با طبیعت ما گشته آشنا زنار

3. تمام عمر به تسبیح کرده ام بازی

4. کجا طبیعت طفلانه و کجا زنار

5. من و تو بیهده کوشیم خود به این قسمت

6. خبر دهد که که را سبحه و که را زنار

7. بگو به دیر مغان آ و رایگان بربند

8. امام ما که به جان خواهد از ریا زنار

9. گذشت عمر و ز مستی نیافتم عرفی

10. که سبحه بود مرا دام ره یا زنار


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک
* بر زبان بود مرا آن چه تو را در دل بود
شعر کامل
حافظ
* گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم
* گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم
شعر کامل
حافظ
* حدیث عقل در ایام پادشاهی عشق
* چنان شدست که فرمان عامل معزول
شعر کامل
سعدی