عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 400

1. بحمدالله که جان دادم بدان تلخی ز بیدادش

2. که از من، تا قیامت، لذت آن می دهد یادش

3. به راهش مشت خاکی از وجودم مانده و شادم

4. که نتواند ز بس گرمی به نزدیک آمدن بادش

5. دم مردن ز بیم آن دهد کامم که بعد از من

6. کند ناگه غم ناکامی ام ره در دل شادش

7. مگو کز سلطنت پرویز شهرت یافت در عالم

8. که دارد در جهان مشهور هم چشمی فرهادش

9. نبود این تیز دستی ها اجل را پیش ازین عرفی

10. مگر تعلیم ترک غمزهٔ او کرد ارشادش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش
* گر در آیینه ببینی برود دل ز برت
شعر کامل
سعدی
* همت طلب از باطن پیران سحرخیز
* زیرا که یکی را ز دو عالم طلبیدند
شعر کامل
فروغی بسطامی
* به ترانه‌های شیرین به بهانه‌های زرین
* بکشید سوی خانه مه خوب خوش لقا را
شعر کامل
مولوی