عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 427

1. آن شکارم کز بر تیر سنان می رویدم

2. التماس زخم نو از لامکان می رویدم

3. حسن می گوید که من تخمی بیفشانم، ولی

4. تا قیامت روی گرم از آستان می رویدم

5. در لبم در عشق تو، آن میهمان دار بلا

6. کز در و دیوار خیل میهمان می رویدم

7. من کی ام، رضوان آن جنت، که در هر سوی راه

8. طوبی از فیض نسیم بوستان می رویدم

9. بشکنم ناقوس و تسبیحی به دست آرم، ولی

10. چون کنم با این که زنار از میان می رویدم

11. مست این ذوقم که گر مدهوشم و گر هوشمند

12. شکر درد از زیر لب تا مغز جان می رویدم

13. بستم این رازی که می داند زبان و دل، ولی

14. حیف گر بر بستن لب صد زبان می رویدم

15. پنبهٔ الماس شد عرفی ولی مجروح من

16. بس که هر دم نیشی از داغ نهان می رویدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نخل بالای تو سر تا به قدم شیرین‌ست
* این چه نخل‌ست که هم نازک و هم شیرین‌ست؟
شعر کامل
هلالی جغتایی
* ظاهرش با باطنش گشته به جنگ
* باطنش چون گوهر و ظاهر چو سنگ
شعر کامل
مولوی
* چنین پرشور از ان کان ملاحت گر جهان گردد
* رگ تلخی درین بستان به بادامی نمی ماند
شعر کامل
صائب تبریزی