عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 465

1. با دل چو گویم حرف او، طوفان فریادش کنم

2. تاب نفاقم نیست هم، کز دل نهان یادش کنم

3. شیرین به خسرو بست دل، عشق از ره ناموس گفت

4. آن به که زخم تیشه ای در کار فرهادش کنم

5. از رنگ و بو دورم ولی، در روضه بهر باغبان

6. با یاسمن ورزم ادب، تعظیم شمشادش کنم

7. هر کس به دل دستی زند تا یابد آسایش ز غم

8. من دست غم بر دل نهم کز راحت آزادش کنم

9. از بهر افسون دلم، عیسی نه ای آگه، که من

10. این مشت خاک سوخته، در دامن بادش کنم

11. بیم است که از باران شید، از هم بریزد صومعه

12. از خشت خم وز درد می، تعمیر بنیادش کنم

13. ز آمیزش غم با دلت، خوش می گذارد بی غمی

14. عرفی بمیر از ذوق غم، تا زین خبر شادش کنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دولت جان پرورست صحبت آمیزگار
* خلوت بی مدعی سفره بی انتظار
شعر کامل
سعدی
* مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
* رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
شعر کامل
حافظ
* گنج آزادگی و کنج قناعت ملکیست
* که به شمشیر میسر نشود سلطان را
شعر کامل
سعدی