عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 491

1. تا کی به حرم تشنه لب و مضمحل افتم

2. کو دیر محبت که به دریای دل افتم

3. کو معرکهٔ عشق که از بوی شهادت

4. بی خود شده در لجهٔ خون به حل افتم

5. آخر که مرا گفت که از باغچهٔ قدس

6. بی فایده در دامگه آب و گل افتم

7. مستی ز من آموز که چون شعلهٔ مرهم

8. از داغ جگر خیزم و در خون دل افتم

9. کو انجمن قرب که تا بال گشایم

10. پر سوخته پیرامن شمع چگل افتم

11. عرفی که گمان داشت که از وادی اسلام

12. باز آیم و در سجدهٔ بت منفعل افتم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیر گردیدی و کشت املت زرد نشد
* بوی کافور شنیدی و دلت سرد نشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* سطوت از کوه ستانند و بکاهی بخشند
* کلهٔ جم به گدای سر راهی بخشند
شعر کامل
اقبال لاهوری
* به هر صورت که باشد عشق دل را می دهد تسکین
* که بهر کوهکن از سنگ شیرین می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی