عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 511

1. دلی داریم و ما جمعی پریشان از غم اوییم

2. که می میرد برای درد و ما در ماتم اوییم

3. به این آمیزش و این محرمی گر تو به دیداری

4. مکن بیگانگی غم، که ما هم محرم اوییم

5. اگر با مرد غم باشیم، تاب آریم این غم را

6. که ناشایسته ای چند، آرزومند غم اوییم

7. بجو فرزانه ای عرفی، که گوید حالت عشقت

8. که ما دیوانه کان هرزه گرد عالم اوییم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از حشمت اهل جهل به کیوان رسیده‌اند
* جز آه اهل فضل به کیوان نمی‌رسد
شعر کامل
حافظ
* نصیحتگوی ما عقلی ندارد
* بر او گو در صلاح خویشتن کوش
شعر کامل
سعدی
* بر سر بالین طبیب از نالهٔ من زار شد
* از برای صحت من آمد و بیمار شد
شعر کامل
هلالی جغتایی