عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 545

1. شب نشد از تاب تب پیرهن آتشکده

2. پیرهنم شعله بود، انجمن آتشکده

3. صورت شیرین بکاشت، گلشنی از خار و خس

4. بهر خود آماده ساخت، کوهکن آتشکده

5. سینهٔ سوزان من، قبلهٔ گبران شده است

6. روح من آتش بود، جسم من آتشکده

7. سرد نگردد ز مرگ، ای دل آتش فروز

8. می برم از پیرهن در کفن آتشکده

9. رو سوی گلخن دلا، باغ و گلستان مشو

10. بس که بر افروختی در چمن آتشکده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا تخت زین باشد و تاج ترگ
* قبا جوشن و دل نهاده به مرگ
شعر کامل
فردوسی
* دنبال یار رفت روان کرد آب چشم
* آن رفته باز نامد و اشکم روان بماند
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* گر گدایی کنی از درگه او کن باری
* که گدایان درش را سر سلطانی نیست
شعر کامل
سعدی