عرفی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 562

1. چندم ای نالهٔ سحر بکُشی

2. هر دم از آتش دگر بکُشی

3. دَرِ این دودگه دلا در بند

4. چندم از آه بی اثر بکُشی

5. این که پروانگی کنم، ترسم

6. کاتشم را به بال و پر بکُشی

7. نامه ام سنگ را بگریاند

8. ای فلک مرغ نامه بر بکُشی

9. کُشتی از غمزه اهل عالم را

10. بعد از این غمزه را مگر بکُشی

11. تا کنم چون چراغ شام بلا

12. زنده سازی و در سحر بکُشی

13. چون کسی اهل درد، عرفی را

14. چشم دارم که بیشر بکُشی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم
* که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم
شعر کامل
سعدی
* لبش می‌بوسم و در می‌کشم می
* به آب زندگانی برده‌ام پی
شعر کامل
حافظ
* گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی
* دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
شعر کامل
سعدی