1. گفت دیوار قصر پادشهی

2. که بلندی، مرا سزاوار است

3. هر که مانند من سرافرازد

4. پایدار و بلند مقدار است

5. فرخم زان سبب که سایهٔ من

6. جای آسایش جهاندار است

7. نقش بام و درم ز سیم و زر است

8. پرده‌ام از حریر گلنار است

9. در پناه من ایمن است ز رنج

10. شاه، گر خفته یا که بیدار است

11. سوی من، دزد ره نیابد از آنک

12. تا کمند افکند گرفتار است

13. همگی بر در منند گدای

14. هر چه میر و وزیر و سالار است

15. قفل سیمم بنزد سیمگر است

16. پردهٔ اطلسم ببازار است

17. با منش هیچ حیله در نگرفت

18. گرچه شبگرد چرخ، غدار است

19. باد و برفم بسی بخست و هنوز

20. قوت و استقامتم یار است

21. من ز تدبیر خود بلند شدم

22. هر که کوته نظر بود خوار است

23. نیکبخت آنکه نیتش نیکوست

24. نیکنام آنکه نیک رفتار است

25. قرنها رفت و هیچ خم نشدم

26. گر چه دائم بپشت من بار است

27. اثر من بجای خواهد ماند

28. زانکه محکم‌ترین آثار است

29. پایه گفت اینقدر بخویش مناز

30. در و دیوار و بام، بسیار است

31. اندر آنجا که کار باید کرد

32. چه فضیلت برای گفتار است

33. نشنیدی که مردم هنری

34. هنر و فضل را خریدار است

35. معرفت هر چه هست در معنی است

36. نه درین صورت پدیدار است

37. گرچه فرخنده است مرغ همای

38. چونکه افتاد و مرد، مردار است

39. از تو، کار تو پیشرفت نکرد

40. نکتهٔ دیگری درین کار است

41. همه سنگینی تو، روی من است

42. گر جوی، گر هزار خروار است

43. تو ز من داری این گرانسنگی

44. پیکر بی روان، سبکسار است

45. همه بر پای، از ثبات منند

46. هر چه ایوان و بام و انبار است

47. گر چه این کاخ را منم بنیاد

48. سخن از خویش گفتنم عار است

49. کارها را شمردن آسان است

50. فکر و تدبیر کار دشوار است

51. بار هر رهنورد، یکسان نیست

52. این سبکبار و آن گرانبار است

53. هر کسی را وظیفه و عملی است

54. رشته‌ای پود و رشته‌ای تار است

55. وقت پرواز، بال و پر باید

56. که نه این کار چنگ و منقار است

57. همه پروردگان آب و گلند

58. هر چه در باغ از گل و خار است

59. عافیت از طبیب تنها نیست

60. هر ز دارو، هم از پرستار است

61. هر کجا نقطه‌ای و دائره‌ایست

62. قصه‌ای هم ز سیر پرگار است

63. رو، که اول حدیث پایه کنند

64. هر کجا گفتگوی دیوار است