رهی معیری_دیوانغزل ها-جلد دوم (فهرست)

شمارهٔ 18-مردم فریب

1. شب یار من تب است و غم سینه سوز هم

2. تنها نه شب در آتشم ای گل که روز هم

3. ای اشک همتی که به کشت وجود من

4. آتش فکند آه و دل سینه سوز هم

5. گفتم : که با تو شمع طرب تابناک نیست

6. گفتا : که سیمگون مه گیتی فروز هم

7. گفتم : که بعد از آنهمه دلها که سوختی

8. کس می خورد فریب تو؟ گفتا هنوز هم

9. ای غم مگر تو یار شوی ورنه با رهی

10. دل دشمن است و آن صنم دلفروز هم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شانه شمشاد را دست نگارین می کند
* بس که در زلف گرهگیر تو دلها خون شده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* عاقبت دست بدان سرو بلندش برسد
* هر که را در طلبت همت او قاصر نیست
شعر کامل
حافظ
* محتسب نمی‌داند این قدر که صوفی را
* جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی
شعر کامل
حافظ