رهی معیری_دیوانغزل ها-جلد دوم (فهرست)

شمارهٔ 21-خاک شیراز

1. چون شفق گر چه مرا باده ز خون جگر است

2. دل آزاده ام از صبح طربناک تر است

3. عاشقی مایه شادی بود و گنج مراد

4. دل خالی ز محبت صدف بی گوهر است

5. جلوه برق شتابنده بود جلوه عمر

6. مگذر از باده مستانه که شب در گذر است

7. لب فروبسته ام از ناله و فریاد ولی

8. دل ماتمزده در سینه من نوحه گر است

9. گریه و خنده آهسته و پیوسته من

10. همچو شمع سحر آمیخته با یکدیگر است

11. داغ جانسوز من از خنده خونین پیداست

12. ای بسا خنده که از گریه غم انگیزتر است

13. خاک شیراز که سرمنزل عشق است و امید

14. قبله مردم صاحبدل و صاحب نظر است

15. سرخوش از ناله مستانه سعدی است رهی

16. همه گویند ولی گفته سعدی دگر است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا دهان و رخ ترا دیدند
* غنچه دل تنگ و ارغوان خجلست
شعر کامل
اوحدی
* سرمایه نجات بود توبه درست
* با کشتی شکسته به دریا چه می روی؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* نازها زان نرگس مستانه‌اش باید کشید
* این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش
شعر کامل
حافظ