رهی معیری_دیوانغزل ها-جلد دوم (فهرست)

شمارهٔ 8-از خود رمیده

1. چو گل ز دست تو جیب دریده ای دارم

2. چو لاله دامن در خون کشیده ای دارم

3. به حفظ جان بلا دیده سعی من بیجاست

4. که پاس خرمن آفت رسیده ای دارم

5. ز سرد مهری آن گل چو برگهای خزان

6. رخ شکسته و رنگ پریده ای دارم

7. نسیم عشق کجا بشکفد بهار مرا؟

8. که همچو لاله دل داغدیده ای دارم

9. مرا زمردم نا اهل چشم مردمی است

10. امید میوه ز شاخ بریده ای دارم

11. کجاست عشق جگر سوز اضطراب انگیز؟

12. که من به سینه دل آرمیده ای دارم

13. صفا و گرمی جانم از آن بود که چو شمع

14. شرار آهی و خوناب دیده ای دارم

15. مرا چگونه بود تاب آشنایی خلق؟

16. که چون رهی دل از خود رمیده ای دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گلی که از عرق شرم دیده بان دارد
* خط امان ز شبیخون بلبلان دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* شعر من شعرست و شعر دیگران هم شعر لیک
* ذوق نیشکر کجا یابد مذاق از بوریا
شعر کامل
سلمان ساوجی
* فراق یار که پیش تو کاه برگی نیست
* بیا و بر دل من بین که کوه الوند است
شعر کامل
سعدی