رهی معیری_دیوانغزل ها-جلد چهارم (فهرست)

شمارهٔ 21-پیر هرات

1. بخت نافرجام اگر با عاشقان یاری کند

2. یار عاشق سوز ما ترک دلازاری کند

3. بر گذرگاهش فرو افتادم از بی طاقتی

4. اشک لرزان کی تواند خویشتن داری کند؟

5. چاره ساز اهل دل باشد می اندیشه سوز

6. کو قدح؟ تا فارغم از رنج هوشیاری کند

7. دام صیاد از چمن دلخواه تر باشد مرا

8. من نه آن مرغم که فریاد از گرفتاری کند

9. عشق روز افزون من از بی وفایی های اوست

10. می گریزم گر به من روزی وفاداری کند

11. گوهر گنجینهٔ عشقیم از روشندلی

12. بین خوبان کیست تا ما را خریداری کند؟

13. از دیار خواجه شیراز میآید رهی

14. تا ثنای خواجه عبدالله انصاری کند

15. می رسد با دیده گوهرفشان همچون سحاب

16. تا بر این خاک عبیرآگین گوهرباری کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عیب شیرین دهنان نیست که خون می‌ریزند
* جرم صاحب نظرانست که دل می‌بندند
شعر کامل
سعدی
* شبی که سرو تو شمع مزار من گردد
* چو گردباد به گردت غبار من گردد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* الا تا در مه بهمن بود در خانه‌ها آبی
* الا تا در مه نیسان بود در دشتها سوسن
شعر کامل
امیر معزی