رهی معیری_دیوانچند تغزل (فهرست)

شمارهٔ 2-سایهٔ گیسو

1. ای مشک سوده گیسوی آن سیمگون تنی؟

2. یا خرمن عبیری یا پار سوسنی؟

3. سوسن نه‌ای که بر سر خورشید افسری

4. گیسو نه‌ای که بر تن گلبرگ جوشنی

5. زنجیر حلقه حلقه آن فتنه گستری

6. شمشاد سایه گستر آن تازه گلشنی

7. بستی به شب ره من مانا که شبروی

8. بردی ز ره دل من مانا که رهزنی

9. گه در پناه عارض آن مشتری رخی

10. گه در کنار ساعد آن پرنیان تنی

11. گر ماه و زهره شب به جهان سایه افکنند

12. تو روز و شب به زهره و مه سایه افکنی

13. دلخواه و دلفریبی دلبند و دلبری

14. پرتاب و پر شکنجی پر مکر و پر فنی

15. دامی تو یا کمند؟ ندانم براستی

16. دانم همی که آفت جان و دل منی

17. از فتنه ات سیاه بود صبح روشنم

18. ای تیره شب که فتنه بر آن ماه روشنی

19. همرنگ روزگار منی ای سیاه فام

20. مانند روزگار مرا نیز دشمنی

21. ای خرمن بنفشه و ای توده عبیر

22. ما را به جان گدازی چون برق خرمنی

23. ابر سیه نه ای ز چه پوشی عذار ماه؟

24. دست رهی نه ای ز چه او را بگردنی؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قدم زنند بزرگان دین و دم نزنند
* که از میان تهی بانگ می‌کند خشخاش
شعر کامل
سعدی
* راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد
* شعری بخوان که با او رطل گران توان زد
شعر کامل
حافظ
* وصیت همین است جان برادر
* که اوقات ضایع مکن تا توانی
شعر کامل
سعدی