رضی‌الدین آرتیمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 37

1. شب دوشم جمالی در نظر بود

2. کزو هر ذره خورشید دگر بود

3. تأمل در رخش چندانکه کردم

4. ملاحت از ملاحت، بیشتر بود

5. سحر آشفته دیدم شام زلفش

6. عجب شامی؟ که بر روی سحر بود

7. مگر دوشینه شب بر بام بودی

8. که بحر و بر پر از شمس و قمر بود

9. نشستم تا کمر در خون دیده

10. ز موئی که پریشان تا کمر بود

11. ندیدم مادری خورشید زاید

12. تو را مادر مگر خورشید گر بود

13. چنان اندیشهٔ حسنش کند کس

14. که از اندیشه بسیاری به در بود

15. تهی میخانه کرد و در خمار است

16. رضی کز بوی می زیر و زبر بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
* چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
شعر کامل
حافظ
* شود به دولت او خاک شوره مهر گیا
* شود ز هیبت او سنگ خاره خاکستر
شعر کامل
انوری
* تا صاحب فرزند نگردی، نتوان یافت
* در عالم ایجاد، حقوق پدری را
شعر کامل
صائب تبریزی