رضی‌الدین آرتیمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 41

1. بی‌پرده برون میا که بسیار

2. دین و دل و دست رفته از کار

3. در حلقه تار و مار زلفت

4. بس سبحه که شد بدل به زنار

5. در دور دو چشم شوخ و مستت

6. بس گوشه نشین که شد قدح خوار

7. زنهار ز دست دوست گفتن

8. زنهار دگر مگوی زنهار

9. شستیم دو دست خود ز ایمان

10. بستیم میان خود به زنار

11. مطرب دستی به چنگ میزن

12. ساقی پائی به رقص بَردار

13. برقع ز جمال خود برافکن

14. تا سنگ آرد به عشقت اقرار

15. بر مار گذر کنی بگیرند

16. پازهر بجای زهر از مار

17. یک عشوه و صد جهان دل و جان

18. یک شعله و عالمی خس و خار

19. بخرام به مرده و بر انگیز

20. از عظم رمیم جان طیار

21. ما جهد بسی بکار بردیم

22. خود جهد نبرده است در کار

23. تا چند رضی ز بردباری

24. شد از تو خدا ز خلق بیزار

25. بیچاره رضی که مست و حیران

26. دیوانه فتاده بر درت زار


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خردمند باید دل پادشا
* که تیزی و تندی نیارد بها
شعر کامل
فردوسی
* دامن صحرا نبرد از چهره ام گرد ملال
* می روم چون سیل تا دریا به فریادم رسد
شعر کامل
صائب تبریزی
* رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
* وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید
شعر کامل
حافظ