سعدی_بوستانباب اول در عدل و تدبیر و رای (فهرست)

شمارهٔ 26-حکایت قزل ارسلان با دانشمند

1. قزل ارسلان قلعه‌ای سخت داشت

2. که گردن به الوند بر می‌فراشت

3. نه اندیشه از کس نه حاجت به هیچ

4. چو زلف عروسان رهش پیچ پیچ

5. چنان نادر افتاده در روضه‌ای

6. که بر لاجوردین طبق بیضه‌ای

7. شنیدم که مردی مبارک حضور

8. به نزدیک شاه آمد از راه دور

9. حقایق شناسی، جهاندیده‌ای

10. هنرمندی، آفاق گردیده‌ای؟

11. بزرگی، زبان آوری کاردان

12. حکیمی، سخنگوی بسیاردان

13. قزل گفت چندین که گردیده‌ای

14. چنین جای محکم دگر دیده‌ای؟

15. بخندید کاین قلعه‌ای خرم است

16. ولیکن نپندارمش محکم است

17. نه پیش از تو گردن کشان داشتند

18. دمی چند بودند و بگذاشتند؟

19. نه بعد از تو شاهان دیگر برند

20. درخت امید تو را برخورند؟

21. ز دوران ملک پدر یاد کن

22. دل از بند اندیشه آزاد کن

23. چنان روزگارش به کنجی نشاند

24. که بر یک پشیزش تصرف نماند

25. چو نومید ماند از همه چیز و کس

26. امیدش به فضل خدا ماند و بس

27. بر مرد هشیار دنیا خس است

28. که هر مدتی جای دیگر کس است

29. چنین گفت شوریده‌ای در عجم

30. به کسری که ای وارث ملک جم

31. اگر ملک بر جم بماندی و بخت

32. تو را چون میسر شدی تاج و تخت؟

33. اگر گنج قارون به چنگ آوری

34. نماند مگر آنچه بخشی، بری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دی گله‌ای ز طره‌اش کردم و از سر فسوس
* گفت که این سیاه کج گوش به من نمی‌کند
شعر کامل
حافظ
* پندم مده ای دوست که دیوانه سرمست
* هرگز به سخن عاقل و هشیار نباشد
شعر کامل
سعدی
* نیستم محتاج کسوت چون فقیران دگر
* همچو به می روید از تن خرقه پشمینه ام
شعر کامل
صائب تبریزی