سعدی_بوستانباب دوم در احسان (فهرست)

شمارهٔ 16-حکایت در معنی صید کردن دلها به احسان

1. به ره در یکی پیشم آمد جوان

2. بتگ در پیش گوسفندی دوان

3. بدو گفتم این ریسمان است و بند

4. که می‌آرد اندر پیت گوسفند

5. سبک طوق و زنجیر از او باز کرد

6. چپ و راست پوییدن آغاز کرد

7. هنوز از پیش تازیان می‌دوید

8. که جو خورده بود از کف مرد وخوید

9. چو باز آمد از عیش و بازی بجای

10. مرا دید و گفت ای خداوند رای

11. نه این ریسمان می‌برد با منش

12. که احسان کمندی است در گردنش

13. به لطفی که دیده‌ست پیل دمان

14. نیارد همی حمله بر پیلبان

15. بدان را نوازش کن ای نیکمرد

16. که سگ پاس دارد چو نان تو خورد

17. بر آن مرد کندست دندان یوز

18. که مالد زبان بر پنیرش دو روز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شاخ عشق اندر ازل دان بیخ عشق اندر ابد
* این شجر را تکیه بر عرش و ثری و ساق نیست
شعر کامل
مولوی
* لب عیسی صفتش مرده به دم زنده کند
* گر پرد با پر جان جانب کیوان رسدش
شعر کامل
مولوی
* مبین حقیر گدایان عشق را کاین قوم
* شهان بی کمر و خسروان بی کلهند
شعر کامل
حافظ