سعدی_بوستانباب پنجم در رضا (فهرست)

شمارهٔ 13-گفتار اندر اخلاص و برکت آن و ریا و آفت آن

1. عبادت به اخلاص نیت نکوست

2. وگرنه چه آید ز بی مغز پوست؟

3. چه زنار مغ بر میانت چه دلق

4. که در پوشی از بهر پندار خلق

5. مکن گفتمت مردی خویش فاش

6. چو مردی نمودی مخنث مباش

7. به اندازهٔ بود باید نمود

8. خجالت نبرد آن که ننمود و بود

9. که چون عاریت برکنند از سرش

10. نماید کهن جامه‌ای در برش

11. اگر کوتهی پای چوبین مبند

12. که در چشم طفلان نمایی بلند

13. وگر نقره اندوده باشد نحاس

14. توان خرج کردن بر ناشناس

15. منه جان من آب زر بر پشیز

16. که صراف دانا نگیرد به چیز

17. زر اندودگان را به آتش برند

18. پدید آید آنگه که مس یا زرند

19. ندانی که بابای کوهی چه گفت

20. به مردی که ناموس را شب نخفت؟

21. برو جان بابا در اخلاص پیچ

22. که نتوانی از خلق رستن به هیچ

23. کسانی که فعلت پسندیده‌اند

24. هنوز از تو نقش برون دیده‌اند

25. چه قدر آورد بنده حوردیس

26. که زیر قبا دارد اندام پیس؟

27. نشاید به دستان شدن در بهشت

28. که بازت رود چادر از روی زشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر پیل زوری وگر شیر چنگ
* به نزدیک من صلح بهتر که جنگ
شعر کامل
سعدی
* خواهم از تیغت پس از قتل استخوان خود قلم
* تا کنم شرح غمت بر لوح خاک خود رقم
شعر کامل
جامی
* تو را که گفت که سعدی نه مرد عشق تو باشد
* گر از وفات بگردم درست شد که نه مردم
شعر کامل
سعدی