سعدی_بوستانباب هفتم در عالم تربیت (فهرست)

شمارهٔ 24-حکایت

1. شبی دعوتی بود در کوی من

2. ز هر جنس مردم در او انجمن

3. چو آواز مطرب برآمد ز کوی

4. به گردون شد از عاشقان های و هوی

5. پری پیکری بود محبوب من

6. بدو گفتم ای لعبت خوب من

7. چرا با رفیقان نیایی به جمع

8. که روشن کنی مجلس ما چو شمع؟

9. شنیدم سهی قامت سیم‌تن

10. که می‌رفت و می‌گفت با خویشتن

11. محاسن چو مردان نداری به دست

12. نه مردی بود پیش مردان نشست

13. سیه نامه تر زان مخنث مخواه

14. که پیش از خطش روی گردد سیاه

15. ازان بی حمیت بباید گریخت

16. که نامردیش آب مردان بریخت

17. پسر کو میان قلندر نشست

18. پدر گو ز خیرش فروشوی دست

19. دریغش مخور بر هلاک و تلف

20. که پیش از پدر، مرده به ناخلف


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
* یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست
شعر کامل
سعدی
* آن کس که تو را دارد از عیش چه کم دارد
* وان کس که تو را بیند ای ماه چه غم دارد
شعر کامل
مولوی
* یک سینه بی داغ محال است گذارد
* این چهره چون لاله ستانی که تو داری
شعر کامل
صائب تبریزی