سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 267

1. سروبالایی به صحرا می‌رود

2. رفتنش بین تا چه زیبا می‌رود

3. تا کدامین باغ از او خرمترست

4. کو به رامش کردن آن جا می‌رود

5. می‌رود در راه و در اجزای خاک

6. مرده می‌گوید مسیحا می‌رود

7. این چنین بیخود نرفتی سنگ دل

8. گر بدانستی چه بر ما می‌رود

9. اهل دل را گو نگه دارید چشم

10. کان پری پیکر به یغما می‌رود

11. هر که را در شهر دید از مرد و زن

12. دل ربود اکنون به صحرا می‌رود

13. آفتاب و سرو غیرت می‌برند

14. کآفتابی سروبالا می‌رود

15. باغ را چندان بساط افکنده‌اند

16. کآدمی بر فرش دیبا می‌رود

17. عقل را با عشق زور پنجه نیست

18. کار مسکین از مدارا می‌رود

19. سعدیا دل در سرش کردی و رفت

20. بلکه جانش نیز در پا می‌رود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام
* هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش
شعر کامل
حافظ
* یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
* یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
شعر کامل
مولوی
* از پرده عراق به عشاق تحفه بر
* چون راست و بوسلیک خوش الحانم آرزوست
شعر کامل
مولوی