سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 372

1. عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم

2. یا گناهیست که اول من مسکین کردم

3. تو که از صورت حال دل ما بی‌خبری

4. غم دل با تو نگویم که ندانی دردم

5. ای که پندم دهی از عشق و ملامت گویی

6. تو نبودی که من این جام محبت خوردم

7. تو برو مصلحت خویشتن اندیش که من

8. ترک جان دادم از این پیش که دل بسپردم

9. عهد کردیم که جان در سر کار تو کنیم

10. و گر این عهد به پایان نبرم نامردم

11. من که روی از همه عالم به وصالت کردم

12. شرط انصاف نباشد که بمانی فردم

13. راست خواهی تو مرا شیفته می‌گردانی

14. گرد عالم به چنین روز نه من می‌گردم

15. خاک نعلین تو ای دوست نمی‌یارم شد

16. تا بر آن دامن عصمت ننشیند گردم

17. روز دیوان جزا دست من و دامن تو

18. تا بگویی دل سعدی به چه جرم آزردم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گلی دیدم نچیدم بامدادش
* دریغا چون شب آمد برد بادش
شعر کامل
نظامی
* نازها زان نرگس مستانه‌اش باید کشید
* این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش
شعر کامل
حافظ
* یک جهان شوخی به یک عالم حیا آمیختند
* کان دو رعنا نرگس از بستان حسن انگیختند
شعر کامل
محتشم کاشانی