سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 379

1. آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم

2. تا برفتی ز برم صورت بی‌جان بودم

3. نه فراموشیم از ذکر تو خاموش نشاند

4. که در اندیشه اوصاف تو حیران بودم

5. بی تو در دامن گلزار نخفتم یک شب

6. که نه در بادیه خار مغیلان بودم

7. زنده می‌کرد مرا دم به دم امید وصال

8. ور نه دور از نظرت کشته هجران بودم

9. به تولای تو در آتش محنت چو خلیل

10. گوییا در چمن لاله و ریحان بودم

11. تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح

12. همه شب منتظر مرغ سحرخوان بودم

13. سعدی از جور فراقت همه روز این می‌گفت

14. عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می رسد جاذبه عشق به فریاد مرا
* یوسف آن نیست که پیوسته درین چاه بود
شعر کامل
صائب تبریزی
* سلطان که خشم گیرد بر بندگان حضرت
* حکمش رسد ولیکن حدی بود جفا را
شعر کامل
سعدی
* جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش
* گر در آیینه ببینی برود دل ز برت
شعر کامل
سعدی