سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 488

1. ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته‌ای

2. دشمن از دوست ندانسته و نشناخته‌ای

3. من ز فکر تو به خود نیز نمی‌پردازم

4. نازنینا تو دل از من به که پرداخته‌ای

5. چند شب‌ها به غم روی تو روز آوردم

6. که تو یک روز نپرسیده و ننواخته‌ای

7. گفته بودم که دل از دست تو بیرون آرم

8. بازدیدم که قوی پنجه درانداخته‌ای

9. تا شکاری ز کمند سر زلفت نجهد

10. ز ابروان و مژه‌ها تیر و کمان ساخته‌ای

11. لاجرم صید دلی در همه شیراز نماند

12. که نه با تیر و کمان در پی او تاخته‌ای

13. ماه و خورشید و پری و آدمی اندر نظرت

14. همه هیچند که سر بر همه افراخته‌ای

15. با همه جلوه طاووس و خرامیدن کبک

16. عیبت آنست که بی مهرتر از فاخته‌ای

17. هر که می‌بیندم از جور غمت می‌گوید

18. سعدیا بر تو چه رنجست که بگداخته‌ای

19. بیم ماتست در این بازی بیهوده مرا

20. چه کنم دست تو بردی که دغل باخته‌ای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خرقه درویشی ما چون زره زیر قباست
* پیش چشم خلق ظاهربین قباپوشیم ما
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز بادام تر آب گل برانگیخت
* گلابی بر گل بادام می‌ریخت
شعر کامل
نظامی
* به فلک می‌رسد از روی چو خورشید تو نور
* قل هو الله احد چشم بد از روی تو دور
شعر کامل
سعدی