سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 541

1. مگر دگر سخن دشمنان نیوشیدی

2. که روی چون قمر از دوستان بپوشیدی

3. من از جفای زمان بلبلا نخفتم دوش

4. تو را چه بود که تا صبح می‌خروشیدی

5. قضا به ناله مظلوم و لابه محروم

6. دگر نمی‌شود ای نفس بس که کوشیدی

7. کنون حلاوت پیوند را بدانی قدر

8. که شربت غم هجران تلخ نوشیدی

9. به مقتضای زمان اقتصار کن سعدی

10. که آن چه غایت جهد تو بود کوشیدی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز ناله ای که کند خامه می توان دانست
* که کوه درد به دل صاحب سخن دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
* آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
شعر کامل
حافظ
* به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
* که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها
شعر کامل
حافظ