سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 557

1. هرگز این صورت کند صورتگری

2. یا چنین شاهد بود در کشوری

3. سرورفتاری صنوبرقامتی

4. ماه رخساری ملایک منظری

5. می‌رود وز خویشتن بینی که هست

6. در نمی‌آید به چشمش دیگری

7. صد هزارش دست خاطر در رکاب

8. پادشاهی می‌رود با لشکری

9. عارضش باغی دهانش غنچه‌ای

10. بل بهشتی در میانش کوثری

11. ماه رویا مهربانی پیشه کن

12. خوبرویی را بباید زیوری

13. بی تو در هر گوشه پایی در گلست

14. وز تو در هر خانه دستی بر سری

15. چون همایم سایه‌ای بر سر فکن

16. تا در اقبالت شوم نیک اختری

17. در خداوندی چه نقصان آیدش

18. گر خداوندی بپرسد چاکری

19. مصلحت بودی شکایت گفتنم

20. گر به غیر از خصم بودی داوری

21. سعدیا داروی تلخ از دست دوست

22. به که شیرینی ز دست دیگری

23. خاکی از مردم بماند در جهان

24. وز وجود عاشقان خاکستری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خوش آن زمان که به بویش نهفته می نگرم
* چو سوی من نگرد، پس نظر بگردانم
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور
* پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی
شعر کامل
حافظ
* شراب اشک تلخم، چاشنی از نقل تر گیرد
* گر آن شیرین پسر، بادام چشمم در شکر گیرد
شعر کامل
حزین لاهیجی