سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 563

1. عمری به بوی یاری کردیم انتظاری

2. زان انتظار ما را نگشود هیچ کاری

3. از دولت وصالش حاصل نشد مرادی

4. وز محنت فراقش بر دل بماند باری

5. هر دم غم فراقش بر دل نهاد باری

6. هر لحظه دست هجرش در دل شکست خاری

7. ای زلف تو کمندی ابروی تو کمانی

8. وی قامت تو سروی وی روی تو بهاری

9. دانم که فارغی تو از حال و درد سعدی

10. کو را در انتظارت خون شد دو دیده باری

11. دریاب عاشقان را کافزون کند صفا را

12. بشنو تو این سخن را کاین یادگار داری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سپهر بلند ار کشد زین تو
* سرانجام خشتست بالین تو
شعر کامل
فردوسی
* گر کسی وصف او ز من پرسد
* بیدل از بینشان چه گوید باز
شعر کامل
سعدی
* از آن اهل دل در پی هرکسند
* که باشد که روزی به مردی رسند
شعر کامل
سعدی