سعدی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 608

1. ای سرو حدیقه معانی

2. جانی و لطیفه جهانی

3. پیش تو به اتفاق مردن

4. خوشتر که پس از تو زندگانی

5. چشمان تو سحر اولین اند

6. تو فتنه آخرالزمانی

7. چون اسم تو در میان نباشد

8. گویی که به جسم در میانی

9. آن را که تو از سفر بیایی

10. حاجت نبود به ارمغانی

11. گر ز آمدنت خبر بیارند

12. من جان بدهم به مژدگانی

13. دفع غم دل نمی‌توان کرد

14. الا به امید شادمانی

15. گر صورت خویشتن ببینی

16. حیران وجود خود بمانی

17. گر صلح کنی لطیف باشد

18. در وقت بهار و مهربانی

19. سعدی خط سبز دوست دارد

20. پیرامن خد ارغوانی

21. این پیر نگر که همچنانش

22. از یاد نمی‌رود جوانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ثابت و سیاره گردون من اشک است و داغ
* آه سردی کز جگر برخاست مهتاب من است
شعر کامل
صائب تبریزی
* من به اوج لامکان بردم، وگرنه پیش ازین
* عشقبازی پله ای از دار بالاتر نداشت
شعر کامل
صائب تبریزی
* یا رب این بوی خوش از روضه جان می‌آید
* یا نسیمیست کز آن سوی جهان می‌آید
شعر کامل
مولوی