سعدی_گلستانباب اول - در سيرت پادشاهان (فهرست)

حکایت (12)

یکی از ملوک بی انصاف پارسائی را پرسید که از عبادت ها کدام فاضلترست؟ گفت: ترا خواب نیمروز تا در آن یک نفس خلق را نیازاری

1. ظالمی را خفته دیدم نیمروز

2. گفتم این فتنست خوابش برده به

3. وآنکه خوابش بهتر از بیداریست

4. آنچنان بد زندگانی مرده به


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* طوفان خون، ز چشم جهان جوش می زند
* بر چرخ، نخل ماتمیان، دوش می زند
شعر کامل
حزین لاهیجی
* زان می که داد حسن و لطافت به ارغوان
* بیرون فکند لطف مزاج از رخش به خوی
شعر کامل
حافظ
* امشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم
* تو خوب تر ز ماهی، من اشتباه کردم
شعر کامل
فروغی بسطامی