سعدی_گلستانباب هشتم - در آداب صحبت (فهرست)

گفتار (1٦)

بر عجز دشمن رحمت مکن که اگر قادر شود بر تو نبخشاید

1. دشمن چو بینی ناتوان، لاف از بروت خود مزن

2. مغزیست در هر استخوان، مردیست در هر پیرهن

هر بدی را بکشد خلق را از بلای او برهاند و او را از عذاب خدای

3. پسندیده است بخشایش ولیکن

4. منه بر ریش خلق آزار مرهم

5. ندانست آنکه رحمت کرد بر مار

6. که آن ظلمست بر فرزند آدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نخل قد تو به باغی که خرامان گردد
* سرو در زیر پر فاخته پنهان گردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد
* چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد
شعر کامل
حافظ
* دل ز قید جسم چون آزاد گردد وا شود
* چون حباب از خود کند قالب تهی دریا شود
شعر کامل
صائب تبریزی