سعدی_مواعظقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 194

1. طبیبی را حکایت کرد پیری

2. که می‌گردد سرم چون آسیایی

3. نه گوشی ماند فهمم را نه هوشی

4. نه دستی ماند جهدم را نه پایی

5. نه دیدن می‌توانم بی‌تأمل

6. نه رفتن می‌توانم بی‌عصایی

7. روان دردمندم را ببندیش

8. اگر دستت دهد تدبیر و رایی

9. وگر دانی که چشمم را بسازد

10. بساز از بهر چشمم توتیایی

11. ندیدم در جهان چون خاک شیراز

12. وزین ناسازتر آب و هوایی

13. گرم پای سفر بودی و رفتار

14. تحول کردمی زینجا به جایی

15. حکایت برگرفت آن پیر فرتوت

16. ز جور دور گیتی ماجرایی

17. طبیب محترم درماند عاجز

18. ز دستش تا به گردن در بلایی

19. بگفتا صبر کن بر درد پیری

20. که جز مرگش نمی‌بینم دوایی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن را که بوی عنبر زلف تو آرزوست
* چون عود گو بر آتش سودا بسوز و ساز
شعر کامل
حافظ
* باور از مات نباشد تو در آیینه نگه کن
* تا بدانی که چه بودست گرفتار بلا را
شعر کامل
سعدی
* تو آن درخت گلی کاعتدال قامت تو
* ببرد قیمت سرو بلندبالا را
شعر کامل
سعدی