سعدی_مواعظمثنوی ها (فهرست)

شمارهٔ 29

1. خری از روستائیی بگریخت

2. جل بیفکند و پاردم بگسیخت

3. در بیابان چو گور خر می‌تاخت

4. بانگ می‌کرد و جفته می‌انداخت

5. که به جان آمده ز محنت و بند

6. داغ و بیطار و بار و پشماگند

7. شادمانا و خرما که منم

8. که ازین پس به کام خویشتنم

9. روستایی چو خر برفت از دست

10. گفت ای نابکار صبرم هست

11. پس بخواهی به وقت جو گفتن

12. که خری بد ز پایگه رفتن

13. به مزاحت نگفتم این گفتار

14. هزل بگذار و جد ازو بردار

15. همچنین مرد جاهل سرمست

16. روز درماندگی بخاید دست

17. ندهند آنچه قیمتش ندهی

18. نشود کاسهٔ پر ز دیگ تهی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عاقبت دست بدان سرو بلندش برسد
* هر که را در طلبت همت او قاصر نیست
شعر کامل
حافظ
* من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم
* که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم
شعر کامل
سعدی
* سایه قد تو بر قالبم ای عیسی دم
* عکس روحیست که بر عظم رمیم افتادست
شعر کامل
حافظ