سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 126

1. جان زندگی از چشمه پرنوش تو دارد

2. دل، بستگی از سنبل خاموش تو دارد

3. ای دانه و دام دل ما، حلقه کویت

4. باز آی که دل، منتظر گوش تو دارد

5. دوشت، همه قصد طرف خاطر ما بود

6. امشب سر زلفت، طرف دوش تو دارد

7. رنگی که سمن یابد، از اقدام تو یابد

8. بویی که صبا دارد، از آغوش تو دارد

9. در شرح پراکندگی ماست، وگرنه

10. زلف این همه سر، بهر چه در دوش تو دارد؟

11. از نیش، نیندیشد و از زهر، نترسد

12. هر کس که هوای لب چون نوش تو دارد

13. این جوشش خون جگر و غلغل سلمان

14. زان است که دیگ هوسش، جوش تو دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
* ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
شعر کامل
حافظ
* دل رنجور من از سینه هر دم می رود سویی
* ز بستر می گریزد طفل بیماری که من دارم
شعر کامل
رهی معیری
* ساقیا آمدن عید مبارک بادت
* وان مواعید که کردی مرواد از یادت
شعر کامل
حافظ