سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 196

1. آنها که مقیمان خرابات مغانند

2. ره جز به در خانه خمار ندانند

3. من بنده رندان خرابات مغانم

4. کایشان همه عالم به پشیزی نستانند

5. سر حلقه ارباب طریقت بحقیقت

6. آن زنده دلانند که در ژنده نهانند

7. بسیار خیال خرد و دین مپزای دل

8. کین هر دو به یک جرعه می خام نمانند

9. من جز به قدح بر نکنم دیده، چو نرگس

10. فردا که ز خاک لحدم باز نشانند

11. گر خلق برآنند که برانند ز شهرم

12. من نیز برانم که همه خلق برانند

13. ای کرده نهان رخ ز گران جانی اغیار

14. بنمای رخ از پرده که یاران نگرانند

15. نقش رخ خوبت نتوان خواند و رخت را

16. شرط ادب آن است که خود نقش نخوانند

17. روز رخ و زلف چو شبت پرده سلمان

18. بسیار دریدند و شب و روز درانند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خطی که بر سمن آن گلعذار بنویسد
* بنفشه نسخه آن بر بهار بنویسد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* نقل هر جور که از خلق کریمت کردند
* قول صاحب غرضان است تو آن‌ها نکنی
شعر کامل
حافظ
* مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
* یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست
شعر کامل
سعدی