سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 205

1. گفتم که خطا کردی و تدبیر نه این بود

2. گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود

3. گفتم که بسی خط خطا بر تو کشیدند

4. گفتا همه آن بود که بر لوح جبین بود

5. گفتم که چرا مهر تو را ماه بگردید؟

6. گفتا که فلک بر من بد مهر به کین بود

7. گفتم که قرین بدت افکند بدین روز

8. گفتا که مرا بخت بد خویش قرین بود

9. گفتم که بسی جام تعب خوردی ازین پیش

10. گفتا که شفا در قدح باز پسین بود

11. گفتم که تو ای عمر مرا زود برفتی

12. گفتا که فلانی چه کنم عمر همین بود؟

13. گفتم که نه وقت سفرت بود چو رفتی

14. گفتا که مگر مصلحت وقت درین بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سلطان که خشم گیرد بر بندگان حضرت
* حکمش رسد ولیکن حدی بود جفا را
شعر کامل
سعدی
* تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
* تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی
شعر کامل
سنایی
* چو شاهدان چمن زیردست حسن تواند
* کرشمه بر سمن و جلوه بر صنوبر کن
شعر کامل
حافظ