سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 256

1. آنکه از جان دوست‌تر می‌دارمش

2. او مرا بگذاشت، من نگذارمش

3. دل بدو دادم ز من رنجید و رفت

4. می‌دهم جان تا مگر باز آرمش

5. آنکه در خون دل من میرود

6. من چو چشم خویشتن می‌دارمش

7. قالبی بی‌روح دارم می‌برم

8. تا به خاک کوی او بسپارمش

9. می‌دهم جان روز و شب در کار دوست

10. گو مران از پیش اگر در کارمش

11. روی در پای تو می‌مالم مرنج

12. گر به روی سخت می‌آزارمش

13. گر چه رویش داد بر بادم چو زلف

14. همچنان جانب نگه می‌دارمش

15. هیچ رحمی نیست بر بیمار خویش

16. آن طبیبی را که من بیمارمش

17. گرچه او یار منست من یار او

18. من نمی‌یارم که گویم یارمش

19. با دل خود گفتم او را چیستی؟

20. گفت سلمان او گل و من خارمش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قفس تنگ فلک جای پر افشانی نیست
* یوسف نیست درین مصر که زندانی نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را
* که باد غالیه سا گشت و خاک عنبربوست
شعر کامل
حافظ
* یادگار جگر سوخته مجنون است
* لاله ای چند که از دامن صحرا برخاست
شعر کامل
صائب تبریزی