سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 318

1. جز بند زلفش ای دل دیوانه جا مکن

2. بس نازک است جانب رویش رها مکن

3. از من دلا منال که دادی مرا به دست

4. کاین جور دیده کرد تو بر من جفا مکن

5. دیدش نخست دیده و رفتی تو بر اثر

6. خود رفته‌ای و دیده شکایت ز ما مکن

7. درد محبتی اگرت در درون بود

8. زنهار جز به داغ جبینش دوا مکن

9. سودای مشک خالص اگر داری ای صبا!

10. مگذر ز چین زلفش و فکر خطا مکن

11. یک روز وعده‌ای به وفایی بده مرا

12. وانگه چنان که عادت توست آن وفا مکن

13. ای دوست هر جفا که تو داری بدست خصم

14. بر من بکن و لیک ز خویشم جدا مکن!

15. عشاق را کشیدن جور و جفاست خو

16. سلمان برو به مهر و وفا خو فرا مکن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل را ز قید جسم رها می کنیم ما
* این دانه را ز کاه جدا می کنیم ما
شعر کامل
صائب تبریزی
* زمین آمد از سم اسپان به جوش
* به ابر اندر آمد فغان و خروش
شعر کامل
فردوسی
* چو شب دامن روز اندر کشید
* درفش خور آمد ز بالا پدید
شعر کامل
فردوسی