سلمان ساوجی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 326

1. گر مطربی رودی زند، بی می ندارد آبرو

2. ور بلبلی عیشی کند، بی گل ندارد رنگ و بو

3. آهنگ تیز چنگ و نی، بی می ندارد شورشی

4. شیرین حدیثی می‌کند، مطرب شراب تلخ کو؟

5. با رود خشک و رود زن، تا چند سازم ساقیا

6. آبی ندارد رود او، آبیش باز آور برو

7. چون دور دور من بود، پیمانه‌ای برده به من

8. من چون صراحی نیستم، کارم بجا می سر فرو

9. خوردن به کاس و کوزه می، باشد طریق زاهدان

10. رندان درد آشام را پیمانه باید یا سبو؟

11. من با می و معشوقه از دور ازل خو کرده‌ام

12. امری محال است این که من وین باز خواهم کرد خو

13. در راه او باید شدن گاهی به سر گاهی به پا

14. سلمان نخواهد شد به سر الا چنین در راه او


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس
* گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
شعر کامل
حافظ
* نقل هر جور که از خلق کریمت کردند
* قول صاحب غرضان است تو آن‌ها نکنی
شعر کامل
حافظ
* نسیم در سر گل بشکند کلاله سنبل
* چو از میان چمن بوی آن کلاله برآید
شعر کامل
حافظ